true
پایگاه خبری جامعه خبر/ سید هادی کسایی زاده/ یک نشریه محلی در جنوبی ترین نقطه کشور جشن یک سالگی می گیرد؟! اقدامی که شاید در رسانه های بزرگ یا رسانه های تهران کمتر دیده شود. مهندس عمرانی که حالا مغازه اش را به دفتر دوهفته نامه تبدیل کرده و می گوید: آنقدر شهرم را دوست دارم که می خواهم ایران و جهان زیبایی ها و ظرفیت های «جم» را مشاهده کند.
اما داستان به این زیبایی تمام نمی شود. شهرستان جم با حدود 52 هزار نفر جمعیت با فارس، کنگان و دشتی همسایه است و نزدیکی این شهر با عسلویه کمی اوضاع را بهم ریخته است. مهاجرت کارگران و کارکنان شرکت های بزرگ نفتی در استان بوشهر به شهرها به ویژه عسلویه و جم سیستم اجتماعی شهر را از بین برده و این مهاجرت با خود آسیب های اجتماعی زیادی به همراه داشته است.
چند ساعت پیاده روی در شهرستان جم نشان می دهد که ساخت و ساز به روش غیرقابل باوری در حال توسعه است. صدای بیل های مکانیکی و ماشین آلات معماری در هرکوچه ای به گوش می رسد و به قول معروف نان شهرداری در روغن است. البته شهرداری جم چند صد میلیاردی هم از شرکت های نفتی حالا به اسامی مختلف و به نام محیط زیست دریافت می کند اما با تمامی این درآمدها شهر حال و روز خوبی ندارد.
در یکی از گزارش های خبرنگاران محلی خواندم که شاید عمر عسلویه فقط 50 سال باشد و پس از آن دیگر خبری از نفت و گاز نباشد و آن وقت شهرهایی مانند جم که به برکت مهاجرت کارکنان شرکت های نفتی توسعه یافته، ناگهان به شهری متروکه و خالی از سکنه تبدیل شود مانند روستای کوچکی که روزی عسلویه نام داشت و حالا امروز تیتر رسانه های جهان است.
حالا باید بیژن زنگنه یا رستم قاسمی و وزرای قبلی نفت کلاهشان را کمی بالاتر بگذارند. حتی پیشنهاد می کنم وزیر نفت فقط 30 روز مردادماه با خانواده میهمان مردم جم و عسلویه باشد شاید اینطور درک کند که مهاجر پذیری و تبدیل شهر به شهرک چه تبعاتی برای بومیان جنوب داشته است. شاید درک کند که استخدام کارگران غیربومی چقدر به سیستم اجتماعی یک شهر لطمه می زند. شاید درک کند که وقتی مردمی روی طلا زندگی می کنند ….؟! بهتر است بیشتر از این صحبت نشود چون دست به شکایت وزارت نفت خوب خوب است.
با این حال منطقه خوش و آب هوای استان بوشهر که مناظر و آثار زیبایی مانند کوه پردیس (پدری)، باغهای لیمو و زیتون، جنگل گلوبردکان ریز، حمام قاجاریه، رشته قنات قره چناق و زمین های حاصلخیز و مناسب گردشگری و توریستی دارد به جرم همجواری با غول های بزرگ نفتی و گازی ایران حالا بعنوان قربانی بزرگ توسعه میدان های گازی معرفی می شود.
گپ و گفت با خبرنگاران محلی شهرستان جم و عسلویه به بهانه جشن یکسالگی نشریه نسیم جم فرصتی بود تا بعنوان خبرنگار و روزنامه نگار با این شهرستان بیشتر آشنا شوم. هرآنچه می دانستم بعنوان تجربه خبری گفتم و آنان هم از شهر خود سخن گفتند. هنگام خداحافظی یکی از خبرنگاران گفت: وقتی به تهران بر می گردید چه تیتری برای امروز «جم» گردی انتخاب می کنید؟ گفت: مرگ رسانه های جم/ این شهر خبرنگار ندارد! … توضیحی که دادم این بود که خبرنگاران و رسانه های حرفه ای می توانند حتی یک روستای کوچک را نه در استان بلکه در کشور و حتی سطح بین الملل مطرح کنند اما آیا بسترهای لازم برای خبرنگاری در شهرستان جم وجود دارد؟ آیا خبرنگاران می توانند آزادانه هر آنچه بخواهند و به نفع مردم باشد منتشر کنند؟
تامین مالی حقوق خبرنگاران در یک شهر کوچک چگونه است؟ مافیای پول و قدرت کیست؟ چقدر خبرنگار محلی ممکن است بایکوت شود؟ اداره ارشاد چه خدمات و حمایتی از خبرنگاران محلی می کند؟ خبرنگاران محلی چه میزان با اصول خبرنگاری حرفه ای و روز آشنا هستند؟ خبرنگاران محلی چقدر سواد حقوقی و تخصصی دارند؟ آیا آموزش های تکمیلی و به روز می بینند؟ آیا دولت ها گزارش های آنان را می خوانند؟ آیا معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد آثار آنان را می بیند؟
هزاران سوال برای خبرنگاران محلی بی پاسخ است چرا که وقتی وارد جمع خبرنگاران محلی می شوید افرادی را می بینید که نامشان خبرنگار است اما باید جور دبیر، سردبیر، مدیر بازرگانی، صفحه بند، عکاس و سایر عوامل رسانه را به تنهایی بکشند.
گفت و گوی 2 ساعته من با خبرنگاران جم تمام شد. راضی بودند و گفتند جلسه خوبی بود. قرار شد یادداشتی بنویسم و باز هم به دیدنشان بروم. اما چقدر خوب است که خبرنگاران و عکاسان و دبیران حرفه ای رسانه ها دیدارها و جلساتی با سفرهای استانی به شهرهای پر استعداد داشته باشند. وقتی انجمن صنفی نداریم بهتر است خودمان برای خودمان ارزش قائل شویم. زکات علم فراموش نشود ….
اخبار روز را با ما دنبال کنید./
true
true
https://jamehkhabar.ir/?p=109969
true
true