5 کاری که سکرات مرگ را کاهش می دهد - جامعه خبر
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true
5 کاری که سکرات مرگ را کاهش می دهد

به گزارش پایگاه خبری جامعه خبر سکرات از ریشه «سُکر» است و به حالتی گفته می‌شود که بین انسان و عقل او مانع ایجاد ‌شود.[۱] سکرات مرگ، حالتى شبیه به «مستى» است؛ یعنی همان حال نزع و جان کندن آدمى، که مانند مستان مشغول به خودش است، نه می‌فهمد چه می‌گوید و نه می‌فهمد اطرافیانش درباره‌اش چه می‌گویند.[۲]

امام علی(ع) برای حالات کسی که سکرات مرگ بر او عارض شده است می‌فرماید: «سکرات مرگ، توأم با حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم می‌آورد، اعضاى بدنشان سست می‌گردد، و رنگ از صورت‌هایشان می‌پرد، کم کم مرگ در آنها نفوذ کرده، میان آنها و زبانشان جدایى می‌افکند، در حالی‌که او در میان خانواده خویش است، با چشمش می‌بیند و با گوشش می‌شنود و عقل و هوشش سالم است، اما نمی‌تواند سخن بگوید…».[۳]

برای کم‌کردن سکرات مرگ در روایات به انجام اموری دستور داده شده است، که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱. خواندن سوره‌هایی از قرآن

پیامبر اکرم(ص) در سخنانی فرمود:

«کسى که سوره “ق” را بخواند، خداوند مشکلات و سکرات مرگ را بر او آسان می‌سازد».[۴]

«…هر مسلمانى سوره “یوسف” را بخواند و به خاندان و بردگان خود آن‌را یاد بدهد خداوند سختی‌هاى مرگ را بر وى آسان گرداند…».[۵]

«هرکس آیه الکرسى را بخواند سکرات مرگ بر او آسان می‌گردد».[۶]

امام صادق(ع) فرمود: «هرکس سوره یس را در عمرش یک مرتبه بخواند، … خداوند سکرات مرگ را بر او آسان می‌کند».[۷]

۲. روزه

پیامبر خدا(ص) یکی از پاداش‌های کسانی را که در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند، آسان شدن سکرات مرگ بیان فرمودند.[۸]

۳. پوشاندن لباس بر تن مسلمان

امام صادق(ع) یکی از پاداش‌های کسانی را که بر تن برادر دینى خود لباس بپوشانند، آسان شدن سکرات مرگ بر آنان بیان می‌فرماید.[۹]

۴. صله رحم

حضرت موسی(ع) به خدا عرضه داشت که پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟ خداوند یکی از پاداش‌های او را آسان شدن سکرات مرگ معرفی می‌کند.[۱۰]

۵. محبت اهل بیت(ع)

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بدانید هرکس على را دوست بدارد، خداوند شدّت و سختى جان‌دادن را بر او آسان می‌کند و قبرش را باغى از باغ‌هاى بهشت قرار می‌دهد».[۱۱]

امام علی(ع) در جواب به این سؤال که چه کسانی سکرات مرگ دارند، مردم را به سه گروه تقسیم کردند:

۱. شیعیان واقعی، که مرگ برای اینها عین لذّت و بشارت به زندگی ابدی می‌باشد؛ چون به محض مردن وارد بهشت می‌شوند.

۲. کسانی که دشمن اهل‌بیت(ع) هستند. مرگ برای اینها نیز عین عذاب و بشارت به عذاب ابدی است.

۳. آنها که نه مثل گروه نخست، خالص می‌باشند، نه مثل گروه دوم، دشمن اهل‌بیت(ع)؛ بلکه مؤمنانی هستند که گناهانی نیز دارند. اینها به هنگام مرگ، حالتی غصّه‌دار و ترسان و وحشت زده دارند؛ چون نمی‌دانند بعد از مرگ چه چیزی در انتظارشان است. این همان عذاب جان کندن است.[۱۲]

با توجه به سخن امام(ع)، سکرات موت برای دسته نخست؛ یعنی شیعیان واقعی آسان خواهد بود، به‌طوری که مرگ را متوجه نخواهند شد.[۱۳]

با این وجود؛ هر چند مؤمنان نیکوکار، پس از مرگ به جهانى پرنعمت و خوش می‌روند، امّا جدایى روح از بدن به گونه طبیعى سختی‌هایى می‌آورد؛ زیرا جسم با روح رشد و نمو داشته است و به حدی رسیده است که درد و سختی را درک می‌کند.[۱۴] از طرفی، برخی مرگ‌هایی که ناشی از زخم شمشیر یا آثار مسمومیت و مواردی از این دست باشد، با درد و رنج مادی همراه است و از آن‌جا که پیامبران، معصومان و اولیای الهی نیز از این موضوع استثناء نیستند، آنها نیز دچار درد و رنج می‌شوند، اما سکرات مرگ چیزی فراتر از درد و رنج مادی و عادی است که تا انسان بدان مبتلا نشود، به خوبی درکش نخواهد کرد. نوعی کنده شدن اجباری از آنچه به شدت دوستش دارد و مقاومت و دست و پازدن بیهوده برای باقی‌ماندن!

پیامبران، معصومان و اولیای الهی، اگرچه شاید هنگام مرگ دچار برخی دردها و رنج‌های مادی شوند، اما هرگز دچار چنین سکراتی نخواهند شد.

—————————————————————————————————

[۱]. ر. ک: «تفاوت حالت احتضار و سکرات موت»، ۵۹۴۸۷.

[۲]. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۸، ص ۳۴۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۳]. سید رضى، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۱۶۰، قم، هجرت‏، چاپ اول، ۱۴۱۴ق‏.

[۴]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۹، ص ۲۱۰، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏۴، ص ۳۹۴، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏۵، ص ۱۴۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛

[۵]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۵، ص ۳۱۵؛ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏۳، ص ۱۷۹.

[۶]. نورى، حسین بن محمد تقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۴، ص ۳۳۵، قم، مؤسسه آل البیت(ع)‏، چاپ اول‏، ۱۴۰۸ق.

[۷]. صدوق، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ص ۱۱۱ – ۱۱۲، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق‏.

[۸]. صدوق، محمد بن على‏، امالی، ص ۱۹۳، بیروت، اعلمى، ‏چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق.

[۹]. کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، ج ۲، ص ۲۰۴، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق‏.

[۱۰]. امالی، ص ۲۰۸.

[۱۱]. صدوق، محمد بن على‏، فضائل الشیعه، ص ۴ – ۵، تهران، أعلمى‏، چاپ اول، بی‌تا.

[۱۲]. صدوق، محمد بن على‏، إعتقادات الإمامیه، ص ۵۱، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق‏.

[۱۳]. برقى، احمد بن محمد، محاسن‏، ج ‏۱، ص ۱۷۷، قم، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق‏.

[۱۴]. ر. ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۶، ص ۱۵۸، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، بیروت‏، ۱۴۰۳ق‏.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false