گزارش کسایی زاده از جنوب تهران| فاجعه بزرگ زیست محیطی در فشاپویه - جامعه خبر
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true
گزارش کسایی زاده از جنوب تهران| فاجعه بزرگ زیست محیطی در فشاپویه

پایگاه خبری جامعه خبر| سید هادی کسایی زاده| روزگاری که انتهای رودخانه کرج از شمال تهران به سمت زمین های حسن آباد فشاپویه سرازیر می شد این منطقه را به سرزمینی رویایی به نام دشت طلایی تهران تبدیل کرد. دشتی که گفته می شود قیمت محصولات کشاورزی کل کشور را تعیین می کرد. زمین هایی حاصلخیز با باغ های بزرگ میوه و محصولات کشاورزی و نسیم خنکی که در دل کویر هر مسافری را شیفته یک استراحت چند روزه می کرد.

پس از اینکه سد کرج ایجاد شد آرام آرام باغات حسن آباد خشک و از بین رفت. باغاتی که بر اساس قانون و اسناد موجود همراه با حق آبه رودخانه کرج ممهور شده بود. این خشکسالی موجب شد تا روستاهایی مانند کوشک یک به یک خالی از سکنه شود و نیمی اهالی به سمت تهران-سمنان-ورامین و قم مهاجرت کردند. اما یک اتفاق خوب برای 21 هزار شهروندی که باقی مانده بودند کمی حال اهالی را بهتر کرد و آن ایجاد شهرک صنعتی شمس آباد بود که اهالی به آن خاورمیانه می گویند چون بزرگترین شهرک صنعتی کشور و حتی خاورمیانه است.

پس از ایجاد این شهرک ریش سفیدها فهمیدند که خارج از حریم شهر ساخته شده و منفعتی برای آنها نخواهد داشت. پس از ایجاد شهرداری حسن اباد در سال 1371 شهرداران به دنبال این بودند بتوانند از این شهرک بزرگ صنعتی عوارض بگیرند تا امورات شهر بگذرد اما موفق نشدند. تصور کنید مثلا 1700 کارگاه در این شهرک باشد و هرکدام یک سرایدار و هر سرایدار یک همسر و فرزند داشته باشد. اینها نیاز به غذا، پوشاک، تحصیل، مهدکودک، خدمات درمانی و غیره دارند و کجا می روند؟ حسن آباد در حالی که شهرک صنعتی هیچ عوارضی به شهر نمی پردازند و حتی مالیات هم به این شهر از این شهرک تعلق نمی گیرد. متاسفانه این شهرک صنعتی چاه های کشاورزان را خریداری کرده و آب را به مناطق تحت اختیار خود می برند.

*ناگفته های رئیس شورای شهر حسن آباد

*یک کلانتری داریم!
*بیمارستان نداریم
*حادثه ای در فرودگاه رخ دهد چه کنیم؟
*بزرگترین زندان ایران به حسن آباد 3 میلیارد بدهی آب دارد
* آتش نشانی برای خارج شهر کفاف نمی دهد

علیرضا زندی رئیس شورای شهر حسن آباد فشاپویه چند دقیقه ای برایم از وضعیت شهر صحبت کرد که جالب و قابل تامل بود. می گفت: این شهر فقط یک کلانتری دارد. درمانگاه دارد و خبری از بیمارستان نیست. جمعیت 42 هزار نفر شده یعنی ۲ برابر و آن هم برای شهرک صنعتی است. زندی می گفت: تصور کنید یک حادثه در فرودگاه بین المللی امام خمینی رخ دهد؟ مثلا سقوط هواپیما یا آتش سوزی یا انفجار… ر. مصدومان کجا باید منتقل شوند؟ درمانگاه؟ شهرری؟ اصلا این نیاز به فکر کردن ندارد عملا تعطیل هستیم و هیچ کاری از دست ما بر نمی آید و این یعنی شکست مدیریت شهری در تجهیز یک شهر و نزدیک شهر به یک فرودگاه بزرگ ملی … وضعیت آتش نشانی هم همین است. یعنی به ما می گویند باید تا نزدکی قم را حسن آباد پوشش دهد یا حوادثی که در بزرگراه تهران-قم رخ می دهد با ما است. در موضوع امنیت هم باز همین مشکل را داریم. یعنی یک شهر نزدیک به فرودگاه چرا باید یک کلانتری داشته باشد. حالا بگذارید موضوع اسفناک تر بگویم. بزرگترین زندان ایران یا اصلا خاورمیانه در حسن اباد فشاپویه ایجاد شده و 15 هزار زندانی دارد. این یعنی چه؟

یعنی استفاده از منابع این شهر بدون پرداخت عوارض … مثلا 3 میلیارد بدهی آب به حسن اباد دارد و این حق مردم است. همسران همین زندانیان به سمت ما می آیند و نامه می نویسند کمک می خواهند یا خانه اجاره می کنند و می خرند کنار همسرشان باشند ملاقاتی بروند و این تولید آسیب یا چالش جمعیتی بر اساس منابع شهر می کند. حالا در کنار زندان و شهرک صنعتی و فرودگاه چالش چهارم زباله های کهریزک است. بوی نامطبوعی که بخشی از حسن اباد را درگیر خود می کند. 140 تاکسی داریم که اگر روزی 4 سرویس بروند 1600 نفر را جابجا می کنند و این یعنی استشمام این بوی بد در طول این مسیر برای این مسافران … این حقوق شهروندی است؟

همه اینها را شنیدید حالا دعوت می کنم از پنجره نگاهی به بیرون بیاندازید تا کوه دماوند جدید را مشاهده کنید. این کوه جدید از زباله های ساختمانی شهرک صنعتی از براده ها و سنگ های خرد کارخانجات سنگ ایجاد شده و به جایی رسیده که تبدیل به کوه زباله شده است.

*وقتی تعقیبمان کردند

بعداظهارات رئیس شورای شهر حسن اباد موجب شد تا به سرعت به سمت شهرک صنعتی بروم تا از وضعیت زباله ها بیشتر مطلع شوم. به راحتی وارد شهرک صنعتی شدم و از یک مسیر فرعی که کامیونها حمل زباله های ساختمانی به سمت تخلیه می رفتند با خودرو آنها را تعقیب کردم.

وقتی به منطقه و بالای تل زباله ها رسیدم تا قوزک پا گرد سنگ بود و تمام کفش و لباسم سفید شد. با یک وزش باد این خاک ها و گردها به هوا می رفت و با برادره های آهن و آب گرد را می خواباندند و بین آن زباله می ریختند تا قاطی شود.

* کامیونها یکی یکی زباله می رختند و می رفتند

کامیونها یک به یک وارد می شدند و خاک سنگ هایی که با اب مخلوط شده و تبدیل به خمیر شده بود را روی زمین می ریختند. بعد از مدتی این خمیرها خشک می شد و تبدیل به خاک و به هوا می رفت. در میان این زباله ها اتباع افغانی با چکش های آهنربایی خرده آهن هایی که از خاک ذوب فلزات در زباله ها بود جمع می کردند و کیلویی 250 تومان می فروختند و همین باز دکانی برای شهرک صنعتی است. تا چشم کار می کرد زباله ساختمانی و سنگ و گرد و خاک بود. شاید باید گفت اینجا بزرگترین فاجعه زیست محیطی تهران در حال رخ دادن است. کوهی از زباله هایی که به زودی موجب ایجاد ریزگردهای وحشتناک برای تهران می شود. بی آبی و خشکسالی و وزش باد از منطقه حسن اباد تهران را تهدید می کند اما رئیس سازمان محیط زیست حتی یک بار هم به این مکان سر نزده و معصومه ابتکار هم گفته شده یک بار پایش را به این مکان نگذاشته است. بر اساس آخرین اخبار استانداران تهران اطلاعی از این مکان ندارند و فرماندار ری هم نمی داند چنین مرکزی وجود دارد.

در حال عکاسی بودم که دیدم یک خودرو با چراغ گردون به سمت من می آید. به سرعت سوار ماشین شدم. وقتی نزدیک آمد گفت: شما اینجا چکار می کنید؟ گفتم خبرنگارم؟ گفتند نامه دارید؟ گفتم منطقه ممنوعه نیست؟ تابلویی هم ندارد؟ محل دفن زباله ساختمانی غیرمجاز هم که مجوز خبر نمی خواهد؟
به سرعت رفتم و آنها من را تعقیب کردند. یکی از اهالی می گفت اگر همانجا پیاده می شدی سر به نیست ات می کردند. روی خودرو چیزی ننوشته بود. لباس امنیتی داشتند. موقع خروج از شهرک 5 مرد قوی هیکل جلوی خودرو را گرفتند و بی سیم زدند تا استعلام کنند. من به سرعت خارج شدم. اما خبرنگار فشاپویه نیوز که همراهم بود را انگار گروگان گرفته بودند؟ خودم را به نگهبانی رساندم و گفتم بر اساس قانون مطبوعات حق ندارید مانع گزارش من شوید و این جرم است. کمی ترسیدند و سوار شدیم رفتیم.

بعنوان خبرنگار در طول راه فکر می کردم چقدر این تهران ما بی صاحب است که هر فردی هر کاری عشقش می کشد می تواند انجام دهد و برای خودش مامور بازی و بی سیم بازی دارد؟ این یعنی این شهر جنگل شده و هرکه زور دارد سلطانی می کند.

تاسف خوردم برای نشست های خبری بی خاصیت مدیران که گزارش های کشکی می دهند. تاسف خوردم برای محیط زیستی که بیشتر هلو می خورند تا نطارت و کار … تاسف برای شهرک های صنعتی که برای پول جان مردم را می گیرند. تاسف برای مردم تهران که دلشان به این مدیران خوش است. این بار از قوه قضائیه می خواهم وارد شود انگار کار از دست این اقایان رها شده…

اخبار روز را با جامعه خبر بخوانید. /

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false