true
به گزارش پایگاه خبری جامعه خبر سید هادی کسایی زاده روزنامه نگار نوشت: این روزها حال مردم ایران خوب نیست. آنها آنقدر فریب رسانه های زرد و دروغ های مسئولانی که مدعی مسلمانی هستند را شنیده اند که حس بی اعتمادی به دولت و دولت ها و مسئولان در هر محفلی نقل زبان هاست. نمی شود در جمع خانوادگی بود و حرف از اقتصاد، انتخابات، دزدی، فساد و بی خیالی حکومت و دولت را نا دیده گرفت. حالا شب یلدا نزدیک است و بهانه خوبی برای جمع های خانوادگی و دید و بازدید و باز شدن سفره دل تک تک اعضای خانواده است. شاید باید گفت که در شب یلدای ایرانی ها بزرگترین اعتراضات مردمی اما با مجوز بزرگتر فامیل درون چهار دیواری خانه شکل می گیرد.
وقتی همه به من بعنوان روزنامه نگار نگاه می کنند تا نظرم را از آنچه رخ داده جویا شوند حرفی برای گفتن ندارم. بعنوان مثال نمی توانم از اقدامات خوب سازمان برنامه و بودجه برای اجرای بودجه ریزی عملیاتی و سند آمایش و غیره دفاع کنم وقتی آنها از بودجه هایی سخن می گویند که بیهوده صرف نهادهایی می شود که هیچ تاثیری در کشور ندارند. نمی توانم از برخی اقدامات خوب برخی وزارتخانه ها یا سازمان ها دفاع کنم وقتی مردم به روز و آن لاین اخبار را رصد کرده و می دانند امروز چند مدیر و مسئول فساد کرده یا برکنار یا استعفا دادند.
از من سوال می کنند که سازمان بازرسی دقیقا چکار می کند؟ حوزه های علمیه چکار می کنند؟ جامعه المصطفی یعنی چه؟ بنیاد سعدی چه هست؟ فرهنگستان هنر چه اقدام موثری کرده است؟ سازمان ارتباطات اسلامی …. سازمان اوقاف با 30 درصد خاک ایران و درآمد میلیارد دلاری چه می کند؟ جایگاه ایران در جهان چرا اینطور شده؟ چرا می توانند ریگی را در آسمان بگیرند اما خاوری روز روشن در فروشگاه های کانادا خرید می کند؟ می توانند زم (ادمین کانال آمد نیوز) را سه سوت بگیرند اما میلیارد ها دلار فساد می شود توانایی برخورد ندارند؟ سوال می کنند چرا تو را دستگیر و زندانی و خانواده ات را اذیت می کنند و ممنوع الکار می شوی در حالی که آزاد می نویسی و باج نمی گیری اما حمایت نمی شوی؟ می پرسند چرا همه مسئولان با هم فامیل هستند؟ چرا همان افراد 8 سال قبل دوباره کاندیدای مجلس شدند؟ من پاسخی ندارم …. خودم را سرگرم پرتقال خوردن می کنم و صدای تلویزیون را بلند کرده و حواسم را پرت می کنم ….
مردم از شرایط کشورهای دیگر می گویند و قوانین و مقررات درست آنها را با کشور اسلامی خودمان مقایسه می کنند. مثلا در کشور کانادا با اینکه مسلمان نیستند شرایط مهم برای کار کردن مدرک تحصیلی نیست بلکه رزومه و توانایی تخصصی او شرط است. افراد با رانت پست و مقام نمی گیرند. اصناف و کسبه هر طور بخواهند کالا و خدمات عرضه نمی کنند. نظارت ها قوی است. سیستم بانکی آنقدر دقیق است که اگر در کار و شغلت خطایی انجام دهی و کم کاری کنی حق کار کردن نداری در حالی که در ایران هر فردی صبح از خواب بیدار شود می تواند اراده کند و رابطه داشته باشد در هر نهاد و پستی منصوب شود. یا پول یا رابطه داشته باشد وارد لیست شده و نماینده مجلس شود.
مردم یک پا اقتصاد دان شده اند … جالب اینکه حامی آمریکا و اسرائیل و منافقین نیستند اما حرف برای گفتن دارند … طرح و ایده دارند … آنقدر این ایده ها پیش پا افتاده اما موثر است که شک می کنی چرا مسئولان چنین ایده هایی را اجرا نکردند. یکی سوال کرد: آقای خبرنگار تا حالا پیگیر شدید چند صد نفر از مدیران کشور آمریکایی و انگلیسی یا اسرائیلی هستند؟ گفتم مگر داریم؟ دو تابعیتی باشند سریع اخراج می شوند …. همه ایرانی هستند …. گفت: ای بابا … مگر می شود یک ایرانی مسلمان ریشه کشورش را بزند؟ دزدی و فساد کند؟ قطعا با برنامه آمده شک نکن …. من حرفی برای گفتن نداشتم …
دیگری از ثبت نام های مجلس یازدهم می گفت. که ملت را به اسم اصلاح طلب و اصولگرا فیلم کردند نوبتی می آیند و می خورند و می روند … بعد یک به یک اسم و سند و خبر و گزارش و دادگاه نشانم می داد. من حرفی برای گفتن نداشتم.
گاهی آنقدر حرف ها منطقی و اصولی است که دستانم را باید بالا بگیرم و تسلیم شوم. گاهی هم اطلاعات همین آدمها از من روزنامه نگار بیشتر است. به من می گویند چرا پناهنده نمی شود؟ موقعیت خوبی است .. کلی هم افشاگری داشتی و بازجویی شدی و پرونده داری … لبخند می زنم و سکوت می کنم. یکی از آن طرف اتاق می گوید: از خودشون است … بعد همه می خندند. باز هم سکوت می کنم.
یکی دیگر می گوید: الان کجایی؟ برای کجا می نویسی؟ کدام رسانه ای …. حرفی برای گفتن ندارم … می گویم هر جا بار بخورد می برم… بیشتر خدمات رسانه ای انجام می دهم.
می دانید … به نوعی زشت است بگویم کشورم یعنی حکومت به این نوع خبرنگارها برچسب می زند و او را اذیت می کنند و مجوز کار در رسانه ها را از او می گیرند. از من در مورد بازجویی ها و رفتار در سلول انفرادی اوین سوال می کنند … حرفی نمی زنم چون اگر سخن بگویم آنها یک کلاغ و چهل کلاغ می کنند و قطعا باورشان می شود که حقیقت دارد چون دروغ نمی گویم …. روزنامه نگارم و این اتفاقات برای من رخ داده است.
خلاصه از الان برای شب یلدا یک دلهره ای دارم … شاید خانه تنها بنشینم و کانال آموزش خبرنگاری را به روز کنم …. بله … اینطور بهتر است …
true
true
https://jamehkhabar.ir/?p=150273
true
true