true
به گزارش پایگاه خبری جامعه خبر محمود احمدینژاد که در سالهای اخیر به اظهارات عجیب و غریب شناخته میشود، اینبار جدیدترین نظریات اقتصادی خود را نیز بیان کرده است. وی معتقد است که همه ایرانیها با طرحهای او می توانند در ویلا و جنگل زندگی کنند.
گزیده اظهارات جدید محمود احمدی نژاد را در ذیل میخوانید:
*آدمهایی در کشور وجود دارند که مسئولیت به معنی اینکه طبق قانون پاسخگو باشند، ندارند اما اختیار دارند. دخالت میکنند، تصمیمگیری میکنند، در مراجع مختلف حضور دارند، حتی با یک تلفن تصمیمات را بالا و پایین یا متوقف میکنند با این حال پاسخگویی هم ندارند.
*باید دولت، ملی شود و واقعا از حالت جزیرهای خارج شود، یعنی یک رئیسجمهور باشد با 10 معاون و رئیسجمهور شخصا در برابر کل تصمیمات دولت، مسئول و پاسخگو باشد. کشورهایی وجود دارند که دولتشان به این شکل اداره میشود و موفق هم هستند. در همین حال باید یک مجلس دیگر هم مثل مجلس سنا داشته باشیم که نگاهش ملی باشد. این مجلس سنا خواستههای منطقهای و محلی را جمع کند و بر مبنای منافع و مصالح ملی، تصمیمات کلان را به نحوی اتخاذ کند که هم به خواستههای محلی پاسخ بدهد و هم کشور به صورت هماهنگ جلو برود. نبودِ این نحوه نهادسازی موجب شده است که ما در سطح کلان نتوانیم تصمیمات بزرگ اقتصادی بگیریم.
*جریان زندگی در جامعه امروز ما مشابه جریان آب در ظروف مرتبط است؛ یعنی شما نمیتوانید در تهران قیمت خیار را دستکاری کنید؛ اما در روستای مرزی قیمت خیار دستکاری نشود. همه تحولات انسانی و اجتماعی به هم پیوسته و همزمان است. خب اینجا باید سیستم را نگاه کنیم و نقصهای سیستمی را دربیاوریم؛ وگرنه چهار نفر را هم بگیری و اعدام کنی که اقتصاد اصلاح نمیشود. حالا من یک جملهای را میخواستم بگویم؛ ولی خودم را کنترل کردم و تلویحی گفتم. بدون اینکه اصلا توضیح بدهند که مردم بفهمند اینها چه کار مشخصی کردهاند که خلاف قانون بوده. این خیلی مهم است. این را مردم باید بدانند که دیگر تکرار نشود. این را که چه کاری اخلال است، کسی نمیداند. خب حالا اینها میگویند مسئول این مشکلات اینها هستند. اینها را هم اعدام میکنند. بسیار خوب، حالا اگر با اعدام اینها مشکلات حل نشد، یقه چه کسی را باید گرفت؟ این اشکال است. من نمیگویم متخلفان نباید مجازات شوند. هرکس تخلفی میکند به اندازه تخلفش باید مجازات شود و این دفاع از حقوق عمومی است؛ اما اگر ما اینطور به جامعه القا کنیم که یک تعدادی در جامعه هستند که دارند اخلال میکنند و اینها را ما جمع کنیم و سپس اقتصاد درست میشود، حالا جمع کردید و اقتصاد درست نشد، باز میگویید نه! یک عده دیگرند، این چرخه باطل تا کی و کجا قرار است ادامه پیدا کند؟ یعنی تا کی و کجا در اقتصادی که کمتر از 15 درصدش در دست مردم است، مردم مقصر مشکلات اقتصادی هستند؟ انگار دولت و سیستم و نظام تصمیمگیری و اینها هیچ نقشی ندارند. این به نظرم خیلی بیانصافی است.
*من از شما سؤال میکنم، شما اگر بدون مجوز یک لبوفروشی باز کنید، چند نفر در روز میآیند سراغتان؟ حالا به نظر شما میشود یک مؤسسه مالی و اعتباری باز شود و هیچ مجوزی نداشته باشد و 15، 20 سال هم فعالیت کند؟ این آدرس غلط دادن و سیاسیکردن موضوع است؛ یعنی در واقع میخواهیم مسئله را حل نکنیم یا نگذاریم که مسئله اصلی دیده شود. ما دو نوع مؤسسه مالی و اعتباری خارج از شبکه بانکی داریم. اولی صندوقهای قرضالحسنه هستند که از دهه 50، شهربانی و بعدها نیروی انتظامی مجوز فعالیت آنها را صادر میکرد و در دولت ما فعالیت آنها موکول به اخذ مجوز از بانک مرکزی شد و دومی هم تعاونیهای اعتبار بودند که تا قبل از دولت ما وزارت تعاون مجوز فعالیتشان را صادر میکرد. مجوز فعالیت تمام این تعاونیهای اعتبار که بعدها بحرانساز شدند، مربوط به قبل از سال 83 است و در دولتهای قبل از ما صادر شدند. تا اینکه در دی سال 83 قانون تنظیم بازار غیرمتشکل پولی در مجلس تصویب شد؛ یعنی در دولت ما حتی یک مورد هم مجوز فعالیت به این تعاونیهای اعتبار داده نشده؛ ولی متأسفانه همین الان آقای رئیسجمهور فحشش را به من میدهد.
*از روز اول من درگیر بانکها بودم. من اصلا سیستم بانکی الان را قبول ندارم، حالا فرصت شد میگویم که این بانک یعنی چه؟ یکی از زیرساختهای مهم بانک است و تا زمانی که این سیستم بانک مهار نشود، امکان ندارد اقتصاد ما شکوفا شود. محال است، نه اینکه امکانش ضعیف باشد! چون این سیستم بانکی، همه مناسبات را به هم میزند، اابته نه مدیران بانکها، این نوع نظام بانکداری منظورم است. چه کسی میگوید درگیر نشدم؟ فحش نخوردم؟ چه توهینهایی به من شد! کنترل دست رئیسجمهور نبود، دیگران بودند. برای یک مؤسسه مالی اعتباری که هیئت نظارت بانک مرکزی در دوره ما تعطیلش کرد، سه تا حکم داده شد که باید برگردد!
*قوه مجریه در اصل دولت است. تمام تصمیمگیریها باید در دولت انجام شود. ما بیاییم مدام شورا درست کنیم، مدام کمیسیون درست کنیم، قوای دیگر را هم در آن نقش بدهیم، بعد هم به دولت بگوییم تو جواب بده، من جواب چه چیزی را بدهم؟ میگویند سهتا وزیر تو آنجا هستند، میگویم سهتا وزیر را تو انتخاب کردهای و آنجا گذاشتهای من باید جواب بدهم؟ چه کسی گفته است من باید جواب بدهم؟ وزیری که مستقل از رئیسجمهور است. ببینید این منطق و شیوه تصمیمگیری غلط است. بعد هم دائما دعوا میکنیم میگوییم آقا درستش کن!
*یکبار من در نامههایی که نوشتم، گفتهام که این منابعی که تحت انحصار حکومت است اگر میان مردم به تساوی توزیع شود، دیگر فقیری در کشور نمیماند.
*اصلا چه اشکالی دارد دولت بیاید اموالش را اعلام کند، نهادها اموالشان را اعلام کنند، گردش مالیشان را شفاف در مطبوعات منتشر کنند؟ اشکالی دارد؟ دو نفر تا امروز در جمهوری اسلامی زندگیشان را شفاف کردهاند. یکی امامخمینی بود، که خدا رحمتشان کند، یکی هم احمدینژاد بود. بیایند در روزنامه بنویسند مردم ما اینها را داریم، همه هم بدانند، بعد هم بگویند هر که اضافه جایی پیدا کرد، برای خودش. کسی نگفته است که شفاف کنیم. ابتدا نهادهای دولتی و غیردولتی شروع کنند.
*من بهعنوان یک مهندس راه و ساختمان اصلا اعتقاد ندارم که مردم باید اینطور زندگی کنند. چه کسی گفته شهر تهران باید 700 کیلومتر باشد و مردم بروند در طبقه سیام زندگی کنند؟ چرا باید طبقه سیام زندگی کنند؟ طبقه سیام هزینهاش چهار برابر طبقه اول است. اصلا چرا باید 57 درصد ثروت کشور در تهران بچرخد وقتی فقط 11 درصد جمعیت کشور در تهران ساکن هستند؟ من هیچکدام از اینها را قبول ندارم. ما سرزمین وسیعی داریم. میتوانیم طراحی کنیم. این شهرهای ایران همگی روی همین فلات ایران شکل گرفتهاند. ما میتوانیم توسعهاش بدهیم. میتوانیم شهرهای جدید تعریف کنیم. اصلا میتوانیم کل سرزمین را طراحی کنیم. بگوییم هر کس در باغ خودش یک خانه بسازد، خدماتش را هم بگیرد که این خدمات هم ارزانتر از حالا خواهد بود. الان متوسط قیمت آپارتمان در تهران متری 10 میلیون تومان شده است. یعنی یک واحد 65متری که از نظر من زندان است 650 میلیون تومان قیمت دارد. چند دهک جامعه ما میتوانند این مبلغ را پرداخت کنند؟ بقیه چه میشوند؟ خب، این غلط است. ما ارزش افزودهای به زمین بار کردهایم، میگوییم چرا باز نمیکنید؟ میگویند هزینه خدمات شهری بالا میرود درحالیکه کاملا برعکس است.
*در 40 سال بعد از انقلاب جهش شدید قیمت نفت تنها در دولت ما اتفاق افتاده است. قبل از دولت ما قیمت پایین بوده و بعد از دولت ما هم پایین آمده است. همین امروز دولت را دست من بدهند، در شش ماه قیمت نفت برمیگردد به همان قیمت بالای صد دلار. این دیگر فوت کوزهگری است. این هنر مدیریت بینالملل است. ما این همه تلاش کردیم، این طرف دنیا آن طرف دنیا، اعضای اوپک، در چندین جلسه با تکتکشان صحبت کردم، قیمت نفت را بالا بردیم، پولش را هم آوردیم و به مردم دادیم که بخورند. نوش جانشان، مال خودشان بوده. حالا که این چند سال این کار را نکردهاید، 50 دلار مابهالتفاوت قیمت نفت به جیب چه کسی رفته؟ یعنی از جیب مردم درآورده و به جیب چه کسی ریختهاید؟ بهجای آنکه جواب بدهند، طلبکاری هم میکنند؟ میگویند دولت قبل ارز را نفله کرده، کجا نفله کردیم؟ دلار به دلار آن معلوم است. تازه این ارز هم بانک مرکزی در اختیار بانکها گذاشته که رئیسجمهور در مدیریت آن کارهای نیست، اما من از آنهم دفاع میکنم. اکثر آن صرف توسعه شده است. میدانید چقدر نیروگاه در کشور ساخته شد؟ نیروگاه ارز نمیخواهد؟ کل ظرفیت تولید برق کشور 38 هزار مگاوات بوده، وقتی ما دولت را تحویل دادیم 72 هزار مگاوات تحویل دادیم، بهعلاوه 25 هزار مگاوات با متوسط 60 درصد پیشرفت. اینها را که نمیتوان تکذیب کرد. ستاره خلیجفارس را مگر با نزدیک به 85 درصد پیشرفت تحویل دولت بعد ندادیم؟ پنجسالونیم گذشته و 15 درصد پیشرفت داشته است.
*الان پنج، شش سال است متوسط قیمت نفت به 55 دلار رسیده است. در هر بشکه 50 دلار از جیب مردم ایران رفته، کجا رفته؟ به نفع چه کسی؟ به نظر من آمریکا باید خیلی از ماجرا پرت باشد که بخواهد با این شرایطی که در این چند سال بر اداره کشور حاکم شده، در ایران براندازی کند. آمریکا روزی 12میلیون بشکه نفت وارد میکند، 12میلیون ضرب در 50 دلار میشود سالی 220 میلیارد دلار سود! دیگر چه میخواهد؟ اما آمریکاییها همین را نمیفهمند! بالاخره این هنر ما بود که قیمت نفت را به صد دلار رساندیم، با همه همسایهها هم رفیق بودیم، هیچ همسایهای هم حتی یک بار به ما جسارت نکرد.
*جرم آقای خاوری چیست؟ قانون اساسی ما میگوید جرم باید در دادگاه صالحه اثبات شود وگرنه نمیتوانید کسی را متهم کنید. آیا دادگاه صالحی برای ایشان برگزار شده؟ ایشان چطور از کشور خارج شد؟ ینها که میگویم، مستند است و اسنادش پیش من است. ایشان پروندهای در خوزستان داشت. حکم جلبش هم صادر شده بود. از تهران به خوزستان گفتند پرونده را به تهران بفرستید. پرونده را به تهران آوردند، بعد مجوز دادند و از کشور خارج شد! مسائل زیادی پشت این موضوع وجود دارد. فردی در همین پرونده اعدام شد. دو سؤال. این فرد خودش تنها بود یا در سیستم پشتیبان داشت؟ مهآفرید پشتیبانش چه کسانی بودند؟
*برای من سؤال است. خاوری چطور از کشور خارج شد؟ مقامات در این سطح برای خروج از کشور باید اجازه بگیرند، چرا ممنوعالخروجش نکردند؟ بیایید دادگاهش را علنی منتشر کنید تا مشخص شود چه کسانی در ایران پشتیبانش بودند. فقط خاوری بوده؟ رشوه گرفته؟ چقدر گرفته، از چه کسی گرفته؟ یک کار سیاسی در قالب یک کار قضائی. سؤال دوم. این فرد که اعدام شده اموالش در این هفت، هشت سال دست کی بوده؟ به این سؤالات جواب بدهند خیلی چیزها روشن میشود. این فرد که اعدام شده، اگر بدهی داشته، بدهیاش را بردارید، آنچه باقی میماند، مال چه کسی است؟ مال ورثه اوست. پولش در حساب چه کسانی بوده؟ به چه کسی دادهاند؟ بیایند این را شفاف بگویند. اصلا بگویند جرمش چه بوده. ما که نمیدانیم. بگویید جرمش چه بوده تا حداقل بقیه یاد بگیرند این کار را نکنند. مداوما میگویند خاوری خاوری خاوری. خاوری یک مدیر بود. من شخصا خاوری را آدم بدی نمیدانستم اما موافق مدیرعاملی او نبودم ولی در این مورد رئیسجمهور تصمیمگیر نیست. به همین دلیل که میدانستم او را قربانی خواهند کرد یا به دلیل مسائل دیگری اتهاماتی به او میزنند. درباره ایشان مواردی مطرح شده بود که میدانستم روزی این موارد را علیهاش مطرح میکنند. فرض کنید یک نفر آمده و یک گزارش منفی درباره فردی داده. شما میدانید که این فرد مخالفانی دارد که یک روز این گزارش را علم خواهند کرد و اذیتش میکنند، بنابراین میگویید تا این گزارش هست، این فرد نباشد، برود این گزارش را درست کند، بعدا برگردد. ولی وزیر اقتصاد نظرش این بود که قویترین فرد از نظر بانکداری در ایران همین خاوری است و واقعا هم همینطور بود، یعنی به بانکداری تجاری کاملا مسلط و نفر اول ایران بود.
اما سؤال این است که چرا اصرار شد پروندهاش از خوزستان به تهران بیاید و چرا ممنوعالخروجش نکردند. بابک زنجانی هم همینطور است. در سال 89 در برنامه پنجم اختیار رئیسجمهور برای عزل و نصب رئیس بانک مرکزی و اعضای شورای پول و اعتبار، سلب شد. من اعتراض کردم. رهبری این موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داد. مجمع این را تا سه سال پیش نگه داشت و در دولت آقای روحانی تصویب کرد. بنابراین آن زمان رئیسجمهور اختیاری در زمینه عزل و نصب رئیس بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار نداشت. کار دومی که مجلس تحت عنوان طرح صیانت از مخازن نفتی انجام داد، این بود که شورایی درست کرد که همه اختیارات رئیسجمهور درباره نفت را به آن شورا سپرد که باز هم از هر سه قوه در آن عضویت داشتند. دو، سه نفر از دولت مثل وزیر نفت و اقتصاد هم عضو آن بودند. حالا کشور تحریم شده و در فروش نفت اتفاقاتی افتاده، این چه ربطی به رئیسجمهور دارد؟ تازه اگر این هم نبود، هیچ وقت رئیسجمهور مطلع نمیشد که نفت را به چه کسی فروختهاند، چون وزارت نفت قانون و تیم و ساختار مشخصی برای این کار دارد. همین آقای روحانی هم نمیداند نفت را به چه کسی میفروشند مگر اینکه کنجکاوی کند و برود سؤال کند. به لحاظ اداری چرخه فروش نفت از مسیر رئیسجمهور نمیگذرد.
*مگر میشود با دو هزار کارمند 150 میلیون هکتار منابع طبیعی و محیط زیست و جنگل را حفاظت کرد؟ خب اینها را باید به مردم داد و گفت طبق این قانون بهرهبرداری کنید و حفاظتش هم برعهده شماست. هر 10 هکتار را به یک خانواده بدهیم، بگوییم بلوطش را جمع کن و بفروش، درخت هم بکار، گاو هم بگیر زیرش بچرد، حل میشود دیگر. لردی زندگی میکنند و بیشتر از من استاد دانشگاه درآمد خواهند داشت. 16،15 میلیون تن بلوط در حال نابودی است و بعد ما خوراک دام از خارج وارد میکنیم. وقتی دو میلیون خانواده را به این جنگل فرستادیم خودش بهترین مراقبت است. کمااینکه ایرانیها چندهزارسال در جنگل بودند. آیا جنگل را از بین بردند؟
*شما میدانید مساحت کل شهرها و روستاهای کشور چقدر است؟ کلا یک میلیون هکتار است. شما از این 180 میلیون هکتار، پنج میلیون هکتار مراتع درجه چهار را به این مساحت مسکونی اضافه کنید. به همه زمین میرسد. همه در باغ ویلا زندگی میکنند. چرا باید همه در آپارتمانها زندگی کنند. مردم میتوانند با 50 درصد این سرمایه ویلا بسازند و 50 درصدش را صرف اقتصاد کنند. معادن هم هستند. معادنی که درش بسته است، نه به این معنی که استفاده نمیشود، بلکه به این معنی که اطلاعاتی نداریم، چون جامعه به آن حساس نشده است. جامعه به ارز و سکه حساس شده اما به معدن و زمین حساس نشده است. این همه زمین، اجازه بدهید فعالیت کشاورزی شود.
* چه اشکالی دارد هر ماه یک رفراندوم برگزار شود. الان که خیلی راحت شده، نرمافزارهای پیامرسان و سیستمهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی آمدهاند، هرکدام از مردم در اقصینقاط کشور هم یک موبایل دارند، موضوع را در تلویزیون اعلام میکنید، یک کد حق رأی هم به هر نفر میدهید، میگویید در ساعت فلان رأیگیری میکنیم. یک ساعت بعد هم نتیجهاش معلوم میشود. اینجا تکنولوژی در خدمت انتخابات و رفراندوم است، خب چرا استفاده نکنیم.
*شما یک موقعی میگویید آیا ضعف داری؟ میگویم من ضعف زیاد دارم اما تصمیمات دولتم اشتباه نبوده است. باید مشخصا بگویید کدامش اشتباه بوده است. ممکن است ضعفهایی داشته باشم اما هیچکدام از تصمیمات دولت اشتباه نبوده است. یکی را اسم ببرید. بهعنوان رئیسجمهور هیچ تصمیم اشتباهی نگرفتهام. یک مورد نمیتوانند مثال بزنند که تصمیم اشتباهی بهعنوان رئیسجمهور گرفته باشم، ولی اگر بحث ضعف باشد من ضعفهای زیادی دارم. بارها هم گفتهام که ضعیفترین و پراشتباهترین هستم اما تصمیم اشتباهی بهعنوان رئیسجمهور نگرفتهام. علت هم دارد. به این دلیل که برای هر تصمیم ملی صدها ساعت وقت میگذاشتم. ساعتها موافق و مخالف بحث میکردند و بیشترین سؤال در جلسات کارشناسی را هم میپرسیدم، علتش هم این است که من باور دارم تا وقتی لزوم و درستی انجام کاری برایم قطعی نشده، نباید جلو بروم. این را همه میدانند. من این را اجرائی کردم. بحث را مطرح میکردیم میگفتیم شما اقتصاددانان بزرگ کشور هستید، من هم به شما احترام میگذارم، اما برای اینکه این را اجرا کنم باید توضیح بدهید و قانع بشوم که این کار درست است.
true
true
https://jamehkhabar.ir/?p=147469
true
true